کد مطلب:124755 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:169

تزویر در ساباط
فرایند دیگر تزویر معاویه این است كه میان نیروها به ویژه فرماندهان سپاه امام مجتبی علیه السلام نفوذ كند. به همین منظور پیك ها با طرفندهای شیطانی و كیسه های زر به حضور فرماندهان سپاه می رسند. وعده وعیدها مطرح می شود، تنها به عبیدالله بن عباس كه فرمانده كل سپاه است پیشنهاد می شود كه یك ملیون درهم كه پانصد هزار آن را نقد و بقیه هنگام ملحق شدن به سپاه معاویه پرداخت خواهد شد. فرماندهی سپاه معاویه و نیز كابین دختر معاویه و نیز ذلت خار شدن در صورت ملحق نشدن ازموارد این طرفندهاست. [1] .

كیسه های زر و حب جاه موقعیت دنیایی چشم و گوش عبیدالله را مسدود می كند به گونه ای كه هم ندای وجدان و پیمان الهی را از یاد می برد! و هم پیمان وفاداری خود با حسن مجتبی علیه السلام را فراموش



[ صفحه 144]



می كند! و هم ننگ تسلیم را به جان می خرد! و نیز یادش می رود كه همین معاویه دو فرزند وی را در مقابل چشم مادرشان ذبح كرده است! وی همه چیز را زیر پا می نهاده به امید مقام و زر به معاویه ملحق می شود! [2] .

تزویر معاویه تنها عبیدالله را از پای در نمی آورد، بلكه هشت هزار نفر از دورازده هزار نفر سپاه وی نیز به همراه او به سپاه معاویه می پیوندد! الله اكبر كه از دنیاطلبی و كارسازی تزویر چگونه نقش ایفا می نماید؟! در فرصت بسیار اندك هزاران نفر در صف نیروهای باطل می ایستند!

این گونه است كه باید عبرت گرفت كه هیچ گاه فردی در هیچ موقعیتی نباید به روی كرد مردم اعتماد كند. مردم این گونه اقبالشان به ادبار تبدیل می شود! در مدت یك شب این مقدار دگرگونی؟! مشخص است سپاه امام را دچار آشفتگی و بلكه فروپاشی می نماید.

كه البته این گردش نابهنگام ریشه هایی دارد كه جداگانه می تواند مورد تحلیل قرار گیرد. لیكن فعلا سخن از بیان یك واقعیت است كه چنین تغییر و گردش بزگ پدیدار شده است. این واقعیت های اجتماعی كه موضع گیری های متناسب با آنها را در پی خواهد داشت.

بعد از پیوستن عبیدالله به معاویه، قیس بن سعد فرماندهی سپاه امام را به عهده می گیرد، كه سپاه وی 20 هزار نفر بوده است. [3] .

معاویه تلاش می كند قیس را نیز فریب دهد، لیكن قیس همانند مالك اشتر از فرزانگانی بود، كه هیچ گاه فریب همانند معاویه را نمی خورد. و خود معاویه در حق وی اعتراف نمود كه علی را دو دست یاری



[ صفحه 145]



می نمود یكی اشتر و دیگری قیس و هنگامی كه اشتر را توسط عسل مسموم و در «قلزوم» به شهادت رساند، گفت یك دست علی را جدا كردیم، عسل یكی از لشگران خداست! [4] .

قیس، عبیدالله را به خاطر این كه تمام تعهدات الهی و انسانی را زیر پا نهاده بود و نیز سابقه نكبت بار پیش وی كه به بیت المال دستیازیده بود سخت نگوهش نمود. كه وی حتی ندای مظلومیت دو فرزند را كه در برابر چشمان مادرش معاویه گردن زده بود فراموش كرد! قیس پیوستن عبیدالله را به معاویه به محضر امام گزارش می كند و به سازماندهی سپاه می پردازد.


[1] انساب اشراف، ج 3، ص 292، ارشاد، ج 2، ص 13.

[2] همان مقاتل الطالبين، ص 72.

[3] انساب اشراف، ج 3، ص 293.

[4] همان، ص 168، شرح ابي الحديد، ج 4، (16) ص 15.